افسردگی چیست ۱۲ راه درمان افسردگی
افسردگی چیست و چه نشانههایی دارد
افسردگی چیست و چه نشانههایی دارد؟ روش های درمان افسردگی چبست؟ این سؤالی است که پاسخ آن در نگاه اول، چندان دشوار نیست.
افسردگی برای ما کلمهای بیگانه نیست؛ همهی ما آن را شنیدهایم و ممکن است روزانه آن را زیاد به کار ببریم، اما واقعیت این است که اکثر افراد نمیدانند افسردگی دقیقاً چیست؟
در این مطلب تینامو دربارهی علایم افسردگی، علایم افسردگی شدید، علل ابتلا به افسردگی و روشهای درمان انواع افسردگی از خفیف تا شدید توضیح خواهد داد.
بسیاری از ما، حتی با ندانستن تعریف علمی افسردگی، فکر میکنیم که با نشانههای افسردگی آشنا هستیم و حتی میتوانیم بهسادگی علائم افسردگی را فهرست کنیم.
حتی عدهای از این مرحله هم فراتر رفته و جدای از حکم دادن دربارهی بیماری افسردگی و آثار آن، بنا به تشخیص خود، به درمان افسردگی هم میپردازند!
یکی از علتهای مصرف خودسرانهی داروهای ضدافسردگی مانند “فلوکسیتین” را میتوان به همین باور – که خود ما بهسادگی میتوانیم افسردگی را تشخیص دهیم – نسبت داد (فلوکسیتین، علاوه بر نام ژنریک آن با نامهای دیگری مانند پروزاک و سارافم هم تولید و عرضه میشود).
۳۰۰ میلیون نفر در جهان افسردهاند
طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی، افسردگی بر بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در جهان تأثیر داشته و علت اصلی ناتوانی و سلامت نامناسب در بین مردم جهان است.
به گفته محققان شمار افراد مبتلا به افسردگی بین سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۱۵ تا بیش از ۱۸ درصد افزایش یافته است اما “عدم حمایت و ترس از رسوایی” مانع از دریافت درمان مناسب توسط بسیاری از افراد می شود.
– بی بی سی: سالانه حدود نیم میلیون نفر که به افسردگی مبتلا هستند، خودکشی می کنند! افسردگی در زمرهی معدود بیماری هایی است که در گوشه گوشهی دنیا قربانی می گیرد.
در گزارشی تازه آمده است که حدود ۵ درصد جمعیت جهان افسردهاند؛ بیماری که ممکن است بعضی علائمش پنهان بماند، اما آثارش نه.
در ایران، گفته شده ۱۰ تا ۱۵ درصد جامعه افسردگی دارند. در افغانستان، نیمی از جمعیت بالای ۱۵ سال از نوعی بیماری روحی و روانی رنج میبرند.
افسردگی چیست و دلایل افسردگی؟
افسردگی یک حالت خلقی شامل بیحوصلگی و گریز از فعالیت یا بیعلاقگی و بیمیلی است و میتواند بر افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد.
افراد افسرده میتوانند احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بیارزشی، شرمساری یا بیقراری داشته باشند.
ممکن است آنها اشتیاق خود در انجام فعالیتهایی که زمانی برایشان لذتبخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بیمیل و کماشتها شوند، تمرکز خود را از دست بدهند، در بهخاطر سپردن جزئیات و تصمیمگیری دچار مشکل شوند، در روابط خود به مشکل، برخورد کنند و به خودکشی فکر کرده یا قصد آن را داشته باشند و حتی خودکشی کنند.
اختلال افسردگی، ممکن است که باعث بیخوابی، خواب زیاد، احساس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا کاهش انرژی بدن شود.
یکی از مهمترین اختلالات افسردگی بهویژه در وضعیت پیشرفته، ازدستدادن قدرت تفکر سالم، راحت، خلاقانه یا حتی درست تمرکز کردن است که در مراتب بالاتر و در افسردگیهای حاد، اختلال تشدید میشود و باعث مواردی مثل جنون میشود.
افسردگی ممکن است که یک واکنش طبیعی به رویدادهای زندگی، مانند مرگ نزدیکان، اثرات بیماریهای بدنی یا عوارض جانبی مصرف بعضی از داروها و درمانهای پزشکی باشد.
همچنین افسردگی را میتوان در نتیجهی ضعف ذهن در برابر حل مسائل، ارائهی فلسفهها و… برای کنار آمدن با مشکلات روحی باشد که ذهن اصطلاحاً تسلیم شده و دیگر امیدی ندارد و در نتیجه افسردگی حاصل میشود.
تاریخچهی افسردگی
داستان «پادشاه شائول» در «عهد عتیق» و نیز داستان خودکشی «آژاکس» در ایلیاد «هومر» توصیفهایی از سندرم افسردگی است.
بقراط در حدود چهارصد سال پیش از میلاد مسیح اصطلاحات مانیا (شیدایی) و مالیخولیا (melancholia) را برای توصیف اختلالات روانی بکار برده بود.
حدود سال سی ام میلادی یک پزشک رومی بنام سلسیوس در کتابش به نام دربارهی طب (De re medicina)، مالیخولیا (ملانکولی) را بهعنوان نوعی افسردگی ناشی از غلبهی صفرا ذکر کرده است.
در ۱۸۵۴ «ژول فاره» بیماری به نام جنون دورهای (فولی سیر کولار) را توصیف کرده بود که در آن حالات خلقی افسردگی و مانیا به طور متناوب پیدا میشد.
در سال ۱۸۸۲ روانپزشک آلمانی «کارل کالبام» اصطلاح «سیکلوتایمی» را به کار برد و مانیا و افسردگی را مراحلی از یک بیماری واحد قلمداد کرد.
در سال ۱۸۹۹ «امیل کرپلین» بر اساس اطلاعاتی که از روانپزشکان آلمانی و فرانسوی پیش از خود به دست آورده بود، نوعی روانپریشی بنام روانپریشی مانیا – افسردگی توصیف کرده بود و اکثر ملاکهایی را که امروزه روانپزشکان برای گذاشتن تشخیص اختلال دوقطبی I به کار میبرند، در آن گنجانده بود.
علائم و نشانههای افسردگی
برای آنکه فردی افسرده باشد باید از بین علایم افسردگی، حداقل ۵ مورد را داشته باشد.
۱-غمگینی مهمترین نشانه افسردگی
از بین نشانههای افسردگی، غمگینی و احساس غم و اندوه مهمترین نشانه است. فرد افسرده در اکثر روزها غمگین است. افراد افسرده معمولاً زیاد گریه میکنند. احساس درماندگی و ناامیدی کردن، دیدگاهی در مورد اینکه هیچچیز هرگز بهتر نخواهد شد و هیچچیز نمیتواند وضعیت شما را بهبود بخشد
۲- کاهش علاقه و لذت به انجام کارهای روزمره
بیمار افسرده نسبت به کارهایی که قبلاً برایش جالب بوده، بیعلاقه میشود. دیگر سرگرمیها، تفریحات، فعالیتهای اجتماعی یا روابط جنسی، رفتن به میهمانی، سینما، ورزش، دیدن دوستان و غیره مانند گذشته برای او جذاب نیستند و علاقهای به انجام آنها ندارد و دیگر نمیتواند احساس لذت و خوشی کند.
۳-مشکلات خواب
بیماران افسرده عمدتاً مشکل خواب دارند. شبها بهسختی به خواب میروند و ساعتها در رختخواب غلت میزنند تا بخوابند و یا آن که پس از به خواب رفتن، زود از خواب بیدار شده و بهسختی دوباره به خواب میروند.
برخی از آنها مخصوصاً در ساعات اولیه بامداد بیخوابی داشته و یا صبحها زود از خواب بیدار میشوند و دیگر نمیتوانند بخوابند. البته دستهای از افراد در دورهی افسردگی دچار پرخوابی میشوند، یعنی بیش از اندازهی معمول میخوابند.
۴-ایجاد مشکل در زندگی روزمره
افسردگی باعث ایجاد اختلال در زندگی طبیعی فرد میشود. بازده شغلی و تحصیلی او پایین میآید. نمرات تحصیلیاش کاهش پیدا میکند، وظایف شغلیاش را بهخوبی گذشته انجام نمیدهد و غیبتهایش در کار، مدرسه یا دانشگاه زیاد میشود.
۵-تمایل به مرگ و خودکشی از نشانههای افسردگی شدید
این نشانه معمولاً در افرادی که به افسردگی شدید مبتلا هستند دیده میشود. در این حالت، فرد، تمایلی به زندهبودن ندارد، به همین دلیل به فکر مرگ و خودکشی میافتد.
برخی از افراد افسرده برای خودکشی برنامهریزی کرده و آن را اجرا می کنند و متاسفانه بسیاری از آنها نیز در اثر خودکشی جان خود را از دست می دهند.
تحقیقات نشان میدهد از مهمترین علائم افسردگی شدید، تمایل جدی و برنامهریزی برای خودکشی است.
۶-احساس بیارزشی و گناه
فرد افسرده احساس بیارزشی میکند و معمولاً اعتمادبهنفس پایینی دارد. او بهخاطر مسائل مختلف خود را گناهکار میداند و زیاد به اشتباهات گذشتهاش فکر میکند.
احساسات عمیقی از ضعیف بودن و گناه؛ خود را بهخاطر اشتباهها و خطاها بهشدت سرزنش میکند.
مادر خانم زیبایی میگفت که دخترش ساعتها جلوی آینه میایستد و پس از آرایش کردن، گریه میکند و میگوید من از قیافه خودم بدم میآید. من خیلی زشتم.
خانم دیگری تعریف میکرد که یکبار بهخاطر اشتباهی که انجام داده از مادرش عذرخواهی کرده و مادرش به او گفته بود که من اصلاً ناراحت نشدم. ولی او حرف مادرش را قبول نمیکرد و بهخاطر اشتباهش مرتب از او عذرخواهی میکرد. او میگفت من تا ماهها به عذرخواهی کردن از مادرم ادامه دادم. حتی طوری شد که مادرم اصل ماجرا را فراموش کرده بود و من ابتدا برایش توضیح میدادم چه اتفاقی افتاده است و سپس از او عذرخواهی میکردم!
۷-خستگی و ناتوانی در انجام فعالیتهای روزمره
فرد افسرده معمولاً احساس خستگی کرده و نمیتواند فعالیتهایی که قبلاً بهراحتی انجام میداده را انجام دهد و درصورتیکه مجبور به انجام آن باشد با سختی زیاد آن را انجام میدهد. خستگی بدنی و نداشتن انرژی زیاد میتواند از علائم افسردگی شدید باشد.
احساس خستگی، تنبلی و به لحاظ فیزیکی خالی بودن؛ تمام بدن فرد احساس سنگینی میکند و حتی ممکن است وظایف کوچک هم طاقتفرسا بوده و انجام آنها زمان زیادی صرف کند.
۸-تغییر اشتها
یکی دیگر از نشانههای افسردگی کاهش یا افزایش اشتها است که این مسئله منجر به کاهش یا افزایش وزن فرد افسرده میشود.
برخی از افراد در طول دورهی افسردگی خود به دلیل پرخوری عصبی، اضافهوزن پیدا میکنند که این مسئله باعث تشدید افسردگی آنها میشود.
ممکن است به طور قابلتوجهی کاهش یا افزایش وزن داشته باشید (تغییر بیش از ۵ درصد وزن بدن در ماه).
۹-مشکل در تمرکز و تصمیمگیری
نشانهی دیگر افسردگی مشکل در تمرکز و تصمیمگیری است.
افراد افسرده عمدتاً تمرکز کمی دارند و نمیتوانند بهسادگی تصمیمگیری کنند.
خانم افسردهای میگفت: “مطلبی که قبلاً در عرض ۱ ساعت مطالعه میکردم، اکنون باید ساعتها وقت صرف کنم تا بتوانم آن را بخوانم. نمیتوانم روی مطالب تمرکز کنم و مرتب حواسم پرت میشود.”
۱۰- خشم و تحریکپذیری
احساس آشفتگی، بیقراری، یا حتی عصبانیت؛ سطح تحمل شما پائین است و هر چیز و هرکسی فرد را عصبانی میکنند.
۱۱- رفتاری عاری از حس مسئولیت
ممکن است رفتارهای گریزگرا مانند سوءمصرف مواد، اختلال قماربازی، رانندگی بیمحابا یا ورزشهای خطرناک داشته باشید.
۱۲- دردها و رنجهای ناشناخته
افزایش شکایتهای جسمی مانند سردرد، کمردرد، درد عضلات و معده از دیگر علائم و نشانههای افسردگی هستند.
علل افسردگی
شایعترین علل افسردگی
۱- عوامل اضطرابزا
مطالعات نشان میدهند که افسردگی بیشتر وابسته به عوامل اضطرابزای متعددی است که در زندگی تجربه میشوند و اثراتشان تجمعی است.
هرچه در طول زمان اضطرابهای بیشتری تجربه شوند، احتمال افسرده شدن بیشتر است. ازدستدادن یک رابطهی مهم به دلیل مرگ یا طلاق یکی از عوامل اضطراب اصلی است که نیاز به مراقبت قابلتوجه دارد.
۲- نگرانی شغلی
ازدستدادن شغل یا تهدید به ازدستدادن شغل یکی از منابع نگرانی مداوم است. در صورت نداشتن مهارتهای مقابله، حتی مشکلات کوچک در مسیر زندگی تبدیل به عوامل اضطرابزای محیطی میشوند.
۳- علل پنهان
گرچه افسردگی اغلب در پاسخ بهنوعی شکست بروز پیدا میکند، میتواند به طور ناگهانی و یا بدون علت واضحی نیز ظاهر شود. افسردگی حتی ممکن است در زمانی که زندگی بسیار خوب به نظر میرسد، ایجاد شود. چیزی که اغلب از ضمیر خودآگاه پنهان است، باورهای اساسی فرد در مورد زندگی و عشق و کار یا شیوه توجیه پیچوخمهای زندگی است که اغلب در خانه و در اوایل زندگی یاد گرفته میشوند.
بهعلاوه افراد ممکن است به اهدافی که مدتها به دنبال آن بودهاند، برسند و در نهایت به این نتیجه برسند که آن پاداش عاطفی مورد انتظار خود را دریافت نکردهاند. در چنین مواردی، افراد ممکن است احساس کنند که حق ندارند افسرده باشند و ممکن است حتی از افسرده بودن احساس شرم داشته باشند. رفتاردرمانی شناختی، بسیار در اصلاح چنین نقطهنظرات مشکلسازی مؤثر است.
۴- فقر
مطالعات نشان میدهد یک فاکتوری که همواره همراه با افسردگی است، تعداد و درجه اضطرابهای تجربه شده در زندگی است. برای مثال، فقر یکی از عوامل اضطرابزای قابلتوجه و مداوم است که بهآسانی قابل اصلاح نیست و به میزان زیادی با خطر افسردگی همراه است. اما بر اساس مطالعاتی که اکنون نیز در حال انجام است، نگرش فرد نقش اساسی در درک فرد از اضطراب دارد.
۵- طرز تفکر
برخی اضطرابها برای هشیار نگهداشتن فرد ضروری است. تنها موقعیتها در میزان اضطرابی که به سیستمهای بدن انسان تحمیل میکنند، متفاوت نیستند؛ بلکه این موضوع بیشتر به نگرش فرد به برخی موقعیتها مانند دادن یک امتحان بستگی دارد. افرادی که اضطراب را بهجای درنظرگرفتن بهعنوان یک بیماری بهعنوان یک چالش در نظر میگیرند، آن را در جهت مثبت به کار بگیرند. علاوه بر این، هورمونهای استرس بر روی بدن و مغز آنها اثرات منفی نخواهد داشت.
۶- منفیبافی
غصه خوردن بیش از حد برای اشتباهات و تجربیات ناخوشایند، رسیدن به نتایج مصیبتآمیز تنها با یک یا دو شکست، تعمیمدادن بیش از حد با شواهد محدود همه خطاهای تفکر یا انحرافات شناختی هستند که بهشدت با افسردگی در ارتباط هستند.
چنین تفکری مغز را در منفیبافی غرق کرده و اگر بررسی و درمان نشود، باعث شک کردن به خود و ناامیدی میشود. بهعلاوه مطالعات نشان میدهد که طرز فکرهای منفی مانند مصیبت جلوهدادن وقایع، واقعاً فیزیولوژی بدن را تغییر میدهند. محققان دریافتهاند که این افکار واکنشپذیری نسبت به تحریکات دردناک و سطح هورمونهای کورتیزول و عوامل پیش التهابی را در بدن بالا میبرند. پاسخ التهابی باعث تغییرات رفتاری وابسته به بیماری و افسردگی از قبیل خستگی، زمان واکنش آهستهتر، کندی شناخت و ازدستدادن اشتها میشود.
۷- تجارب نامطلوب
تحقیقات نشان دادهاند که یک ارتباط قوی بین تجربیات نامطلوب در دوران کودکی از قبیل سوءاستفاده کلامی یا فیزیکی یا محیط ناسالم خانه به سبب والدینی که دچار مشکلات روانی هستند و ریسک طولانیمدت افسردگی وجود دارد. سختیهای دوران کودکی مانند ازدستدادن نزدیکان، فروگذاری در نگهداری و تربیت، سوءاستفاده جنسی و جسمی و تبعیض رفتاری والدین با فرزندان به بروز افسردگی در بزرگسالی کمک میکند. مطالعات نشان میدهد که سوءاستفاده کلامی ریسک افسردگی را بیش از دوبرابر افزایش میدهد. تجربیات نامطلوب، یک منبع قابلتوجه از اضطراب هستند.
اما چه این تجربیات باعث بهکارگیری منبع برای مقابله موفق شوند و چه منجر به ناامیدی شوند، بخشی از آن به فرد و بخشی به موقعیت بستگی دارد. کودکی که با سوءاستفاده کلامی یا فیزیکی در خانه یا مدرسه مواجه است و راهی برای فرار از این آسیب مداوم ندارد، در معرض ریسک بالایی از افسردگی قرار دارد. ممکن است موقعیتها قابل تغییر نباشند اما نگرش، تفسیر و معنای تجربیات همیشه تحت کنترل فرد هستند و میتوانند در مقابل افسردگی و دیگر اختلالات مقاومت ایجاد کنند.
۸- کمالگرایی
کمالگرایی مانند یک کارنامه منفی نامحدود است. افرادی که گرفتار این مشکل هستند، نهتنها برای خود استانداردهایی بالا در نظر میگیرند، بلکه همواره منتقد خود هستند و خود را سرسختانه قضاوت میکنند. آنها بر تمام چیزهایی که میخواهند از آنها اجتناب کنند (ارزیابی منفی و شکست) تمرکز میکنند. کمالگرایی افراد را غرق در خود و پیداکردن اشکال در خودشان میکند که این ذهنیت آنها را از چالشهای پرارزش دور میکند.
کمالگراها حتی درصورتیکه یک کار را تکمیل کنند، نمیتوانند از احساس موفقیت خود لذت ببرند؛ نگرانی جدی در مورد اشتباهات منجر به احساس عدم قطعیت در مورد عملکردشان میشود. تمرکز منفی مداوم منجر به ایجاد دیدگاه منفی و شک کردن به خود و احساس عدم کفایت و بیارزشی میشود. کمالگراها در برابر افسردگی آسیبپذیرند زیرا ارزش شخص وابسته به رسیدن کامل به اهداف است، شرطی که هیچوقت به معنای واقعی محقق نمیشود.
۹- داشتن التهاب
شواهد روزافزونی وجود دارد که افسردگی باعث ایجاد التهاب شده و پاسخ التهابی افسردگی را ایجاد یا تشدید میکند. دانشمندان علوم اعصاب، میدانند که تقاطعهای زیادی بین مدارهای مغزی و مسیرهای التهابی وجود دارد. افکار منفی منبع دردهای روانی هستند.
مانند تمام علائم جراحت و آسیب، درد سلولهای ایمنی را تحریک میکند تا از منبع درد بکاهند و این تحریک، ایجاد التهاب میکند. اضطراب پاسخ التهابی را فعال میکند. حضور سلولهای التهابی در مغز ممکن است یکی از دلایلی باشد که داروهای ضدافسردگی در درمان شکست میخورند؛ زیرا این داروها التهاب را هدف قرار نمیدهند.
۱۰- تنهایی
“تنهایی” یک عامل اضطرابزای فیزیکی و احساسی است. نرخ تنهایی در میان سالمندان بالاست و در میان جوانانی که دوستان نزدیکی ندارند، در حال افزایش است.
تنهایی به بدن و ذهن به روشهای گوناگونی حمله میکند. تنهایی، خود یک اضطراب بزرگ است و با آزادسازی هورمونهای اضطراب که عملکردهای مغزی از قبیل یادگیری و حافظه را مختل میکنند، در ارتباط است. بهعلاوه تنهایی، ادراک فرد از تمامی انواع اضطراب را تقویت میکند. تنهایی عملکرد سیستم ایمنی را کاهش داده و منجر به التهاب که یک مسیر شناخته شده بهسوی افسردگی است، میشود.
ناراحتی عاطفی ناشی از تنهایی ما را ناراحت کرده و ناراحتی انرژی ما را کاهش داده و عملکرد تمام سیستمهای بدن را کاهش میدهد. مصاحبت و همراهی سپری قوی در برابر تمام مشکلات انسانی است و گفته میشود که تنهایی حتی از سیگار اثر مخربتری روی سلامت دارد.
۱۱- علل ژنتیکی
افسردگی میتواند به روشهای متعدد، در خانوادهها انتقال مییابد. والدین و فرزندان ممکن است در تعدادی از ژنها که باعث استعداد ابتلا به افسردگی میشوند، اشتراک داشته باشند. کودکان ممکن است افکار افسردگی و روشهای توجیهی والدین را در خانه و طی دوران رشد به خود جذب کنند.
۱۲- شخصیت
افرادی که در پرسشنامههای مربوط به افسردگی نمرات بالاتری از عامل روانرنجوری میگیرند، بیشتر دچار افسردگی و اختلال افسردگی اساسی هستند. همچنین افراد افسرده معمولاً درونگراتر از سایر افراد هستند.
شواهد قابلتوجهی وجود دارد که وقتی مادران کودکان افسرده باشند، نمیتوانند با کودک خود ارتباط برقرار کنند. در نتیجه کودک پیوند عاطفی قوی که او را قادر به رشد، تحمل اضطراب، تنظیم عواطف و مسئول بودن نسبت به دیگران میکند، به دست نمیآورد. درمان مادران افسرده اغلب بهترین راه برای درمان مشکلات کودکان آنهاست.
۱۳- رویدادها و تغییر و تحولات زندگی که ممکن است باعث افزایش بروز افسردگی شوند عبارتاند از:
زایمان، یائسگی، تنها بودن در خانه، بیهدفی شخص از تحصیلاتش، اعتیاد به روانگردان، مشکلات خانوادگی، ازدستدادن یکی از نزدیکان، بدهیهای زیاد، مشکلات مالی، بیکاری، استرس کاری، تشخیصهای پزشکی (سرطان، ایدز و غیره)، قلدری، ازدستدادن یک دوست، بلایای طبیعی، انزوای اجتماعی، تجاوز، مشکلات رابطهای یا زناشویی، حسادت، جدایی و آسیبهای جبرانناپذیر.
نوجوانان ممکن است بهواسطهٔ عدم پذیرش اجتماعی، فشار و قلدری از طرف همسالان در معرض افسردگی قرار گیرند. همچنین کودکانی که در معرض مادران افسرده قرار میگیرند رشدشان تا ۱۲ ماهگی به تأخیر میافتد.
انواع افسردگی
افسردگی انواع مختلفی دارد. هرکدام از آنها تفاوت جزئی با نوع دیگر افسردگی دارد. روش درمان افسردگی بر اساس نوع و شدت آنها تغییر میکند. مثلاً درمان افسردگی شدید با درمان افسردگی خفیف متفاوت است. به همین دلیل پس از اطمینان از ابتلا به افسردگی گام بعد تعیین نوع افسردگی است.
انواع افسردگی
افسردگی به شکلهای گوناگونی ظاهر میشود. دانستن نوع افسردگی شما به شما کمک میکند تا علائم آن را مدیریت کرده و بهترین درمان را دریافت کنید.
۱- اختلال افسردگی اساسی (یا افسردگی شدید)
افسردگی اساسی یا افسردگی بالینی شایعترین نوع افسردگی است. برای تشخیص این اختلال باید فرد ۵ نشانه از نشانههای افسردگی را حداقل ۲ هفته داشته باشد.
افسردگی حاد نسبت به افسردگی خفیف یا متوسط کمتر رایج است و با علائمی شدید و دائمی مشخص میشود.
- افسردگی حاد که بدون درمان باقیمانده معمولا حدود شش ماه طول میکشد.
- برخی افراد در طول زندگی خود تنها یکبار دوره افسردگی را تجربه میکنند، اما افسردگی حاد میتواند یک اختلال تکرار شونده باشد.
- این نوع از اختلال با احساسات مداوم غم، ناامیدی و بیکفایتی مشخص میشود که بهتنهایی و بدون پیگیری و درمان از بین نخواهد رفت.
برای تشخیص اختلال افسردگی عمده دستکم باید پنج علامت از نه علامت زیر حداقل به مدت دوهفته در فرد وجود داشته باشد:
۱- داشتن خلق افسرده و غمگین در بیشتر ساعات روز
۲- کمشدن علاقه به بیشتر فعالیتهای روزانه
۳- افزایش و یا کاهش چشمگیر وزن وقتی که فرد از برنامه غذایی و یا رژیم خاصی استفاده نمیکند و کاهش اشتها
۴- بیخوابی یا پرخوابی
۵- بیقراری غیرطبیعی یا کاهش فعالیت جسمی
۶- خستگی مفرط یا ازدستدادن انرژی
۷- احساس بیارزش بودن یا احساس گناه شدید
۸- کاهش توانایی فکرکردن، تمرکز و یا تصمیمگیری
۹- اندیشیدن مکرر به مرگ، یا داشتن فکر خودکشی با برنامه یا ابزاری خاص و یا اقدام به خودکشی
این علایم باید تقریباً همهروزه در فرد دیده شود و نشانهی اول و دوم یعنی داشتن خلق افسرده و کاهش علاقه و لذت حتماً باید در جمع پنج نشانهای که فرد تجربه میکند وجود داشته باشد.
افزون بر داشتن این علائم باید حداقل سه مورد از موارد زیر نیز تا حد قابلملاحظهای وجود داشته باشد:
۱- افزایش احساس خود مهم بینی
۲- کاهش نیاز به خواب کافی (کمشدن زمان استراحت و خواب در شبانهروز)
۳- پرگویی و صحبت بیش از اندازه
۴- ابراز نقطهنظرهای متفاوت و پراکنده
۵- نداشتن تمرکز و پرت شدن حواس بهسادگی
۶- پرتحرکی و افزایش فعالیتهای بدنی
۷- پرداختن بیش از اندازه به فعالیتهای لذتبخش و پرخطر
۲- اختلال افسرده خویی
فردی که در طولانیمدت افسردگی خفیف تا شدید داشته باشد به اختلال افسرده خویی مبتلاست. فرد مبتلا به این اختلال دستکم به مدّت ۲ سال بیشتر روزها و بیشتر زمان روز خلق افسرده را تجربه میکند.
اختلال افسردگی مداوم یا دیس تایمی، اختلالی خفیف اما مزمن است. افسرده خویی میتواند بیشتر از افسردگی اساسی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد زیرا این دوره برای مدت طولانیتری ادامه دارد.
شیوع این اختلال در زنان بیشتر از مردان است و سیر مزمنتری دارد. شروع آن بیسروصدا است و بروز آن اغلب در افرادی است که مدت طولانی را تحت فشارهای روانی بودهاند و یا فقدانهای ناگهانی را تجربه کردهاند.
معمولاً عوارض آن در پایان روز شدت میگیرد و عموماً در سنین ۲۰ تا ۳۵ سالگی شروع میشود. البته نوعی از این اختلال زود آغاز بوده و میتواند در سنین قبل از ۲۱ سالگی بروز پیدا کند.
با بروز حداقل دو مورد از علایم زیر به همراه افسردگی میتواند احتمال این اختلال را داشته باشد:
۱- کماشتهایی یا پرخوری
۲- بیخوابی یا پرخوابی
۳- کمبود انرژی یا خستگی
۴- کاهش اعتمادبهنفس
۵- ضعف در تمرکز یا دشواری در تصمیمگیری
۶- احساس ناامیدی
در طی این دورهی دوساله اختلال (در مورد کودکان و نوجوانان یکساله) فرد هرگز نباید بیش از دو ماه فارغ از این علایم باشد.
این علایم نباید ناشی از اثرات جسمی مستقیم یکی از مواد (مثل سوءمصرف مواد مخدر یا داروهای طبی) یا یکی از بیماریهای طبی عمومی (مثلاً کمکاری تیروئید) باشد.
این علایم باید باعث ایجاد رنج و ناراحتی چشمگیری در فرد بشود طوری که کارکردهای اجتماعی، شغلی و… فرد را به نحو قابلتوجهی تحت تأثیر قرار بدهد.
۳- افسردگی ناشی از مصرف مواد
مصرف الکل یا سایر مواد بهویژه (آرامبخشها) میتواند نشانههای شبه افسردگی ایجاد نماید. ترک کوکائین، آمفتامینها، الکل و خوابآورها نیز میتواند به افسردگی بیانجامد.
۴- اختلال دوقطبی (افسردگی مانیک)
افسردگی مانیک شامل دورههای شیدایی یا هیپو مانیا (جایی که فرد احساس میکند بسیار خوشحال است) همراه با علائم افسردگی است. افسردگی مانیک نامی قدیمی برای اختلال دوقطبی است.
برای اینکه اختلال دوقطبی در فرد تشخیص داده شود، باید یک قسمت از شیدایی را تجربه کند که هفت روز طول بکشد. ممکن است که حالت افسردگی را قبل یا بعد از قسمت شیدایی تجربه کند. چرخهی حالات افسردگی و مانیک باید به شکل مستمر ادامه داشته باشد.
علائم حالت مانیک شامل:
انرژی بالا
کاهش خواب
تحریکپذیری
هجوم سریع افکار و گفتار
خودبزرگبینی
افزایش اعتمادبهنفس
رفتار غیرمعمول، ریسکپذیر و خود مخرب
احساس سرخوشی
در موارد شدید، اختلال میتوانند توهم را همراه داشته باشد. هیپومانیا نوعی شیدایی شدید است.
بهعبارتدیگر این افراد گاهی بسیار خوشحال و سرحال و گاهی غمگین و افسرده هستند.
در مرحلهی شیدایی فرد بهقدری احساس شادی و انرژی میکند که ممکن است احساس بسیار خوبی دربارهی خودش پیدا کند و دربارهی تواناییهای خودش باورهای غیرمنطقی پیدا کنند.
اگر شما الان احساس افسردگی میکنید، ممکن است با خودتان بگویید اینکه خیلی خوب است که من احساس خوبی داشته باشم. اما واقعیت این است که علایم دوره شیدایی بسیار شدیدتر از شادی عادی است.
علایم شیدایی و مانیا اغلب به رفتارهای پرخطر مانند ولخرجیهای عجیبوغریب، سرمایهگذاریهای خطرناک، روابط جنسی بیملاحظه و فعّالیّت های دیگری که می تواند عواقب دردناکی برای فرد داشته باشد، منتهی می شود.
در برخی افراد، این نشانههای افراطی بهقدری شدید است که برای مراقبت از خود و اطرافیان او باید در بیمارستان بستری شوند.
۵- افسردگی بعد از زایمان
افسردگی پریناتال، در دوران بارداری یا طی چهار هفته پس از زایمان رخ میدهد و معمولاً افسردگی پس از زایمان نامیده میشود.
افسردگی پریناتال ممکن است در حین بارداری باشد.
تغییرات هورمونی که در دوران بارداری و زایمان اتفاق میافتد میتواند باعث ایجاد تغییراتی در مغز شود که منجر به نوسانات خلقی میشود.
کمبود خواب و ناراحتی جسمی که اغلب با تولد نوزاد اتفاق میافتد نیز باعث افزایش این اختلال میشود.
علائم افسردگی پریناتال میتواند به همان اندازه علائم افسردگی اساسی باشد و شامل موارد زیر است:
– غمگینی
– اضطراب
– خشم یا عصبانیت
– فرسودگی
– نگرانی شدید در مورد سلامتی و ایمنی کودک
– مشکل در مراقبت از خود یا نوزاد جدید
– افکار آزار یا آسیب رساندن به کودک
زنانی که فاقد پشتیبانی هستند و یا قبل از آن دچار افسردگی شدهاند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی پریناتال هستند، اما این برای هرکسی ممکن است رخ دهد.
تحقیقات نشان میدهد که میزان شیوع آن در ایران حدود ۱۵ درصد زایمانهاست. عمدتاً این نوع افسردگی پس از تولد نوزاد شروع شده و در صورت عدم درمان ممکن است تا بیش از یک سال هم طول بکشد.
علائم افسردگی در زنان
تحقیقات نشان میدهد که علائم افسردگی در زنان و مردان میتواند متفاوت باشد. مثلاً گریه کردن در زنان افسرده بیشتر دیده میشود اما مردان افسرده رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری از خود نشان میدهند. حجم بالای نزاعهای خیابانی توسط مردان میتواند نشان از ابتلا به افسردگی آنها داشته باشد.
از طرف دیگر علائم افسردگی در زنان معمولاً به دلیل مشکلات رابطهای بروز پیدا میکند.
۶- افسردگی فصلی SAD
برای برخی افراد، کاهش ساعات طول روز در زمستان منجر بهنوعی افسردگی میشود که با عنوان اختلال عاطفی فصلی SAD شناخته میشود.
اختلال SAD حدود یک تا دو درصد از جمعیت مخصوصاً زنان و افراد جوان را تحت تأثیر قرار میدهد.
اختلال SAD میتواند احساساتی کاملا متفاوت با آنچه که در تابستان هستید، برای شما ایجاد کند (ناامیدی، ناراحتی، تنش، استرس، بدون هیچ علاقهای به دوستان یا فعالیتهایی که معمولا دوست دارید).
SAD معمولا در پائیز و زمستان که روزها کوتاهتر میشوند، آغاز شده و تا بهار که روزها روشنتر میشوند، باقی میماند.
افسردگی فصلی، اختلال عاطفی فصلی نیز خوانده میشود. از نظر بالینی بهعنوان “اختلال افسردگی اساسی با الگوی فصلی” شناخته میشود.
این افسردگی مربوط به فصول خاصی است. برای بیشتر افراد، این اتفاق در ماههای زمستان رخ میدهد.
علائم اغلب در پاییز شروع میشوند، زیرا روزها کوتاهتر میشوند و در زمستان ادامه مییابند.
علائم شامل موارد زیر هستند:
افزایش نیاز به خواب
افزایش وزن
احساس غم، ناامیدی یا بیحوصلگی
افسردگی فصلی ممکن است با پیشرفت فصل بدتر شود و منجر به افکار خودکشی شود. هنگامی که بهار میرسد، علائم تمایل به بهبود مییابد. این ممکن است مربوط به تغییر در ریتمهای بدنی فرد در پاسخ به افزایش نور طبیعی باشد.
مدتزمان وجود نشانههای افسردگی
یکی نکات مهم در ابتلا به افسردگی طول مدت تجربه نشانه هاست. تجربه کوتاه مدت علایم افسردگی، نشانه ابتلا به افسردگی نیست.
مثلاً بعضی از افراد بعدازظهرهای جمعه احساس غمگینی میکنند، اما این غمگینی دلیلی بر افسردگی آنها نیست. چون این احساس مدتزمان زیادی دوام ندارد. برای اینکه فردی به افسردگی مبتلا باشد، باید علایم افسردگیاش حداقل دوهفته ادامه داشته باشد.
میزان شیوع افسردگی
افسردگی یکی از شایعترین مشکلات روانشناختی است. حدود ۲۰% افراد در مقطعی از زندگیشان به افسردگی مبتلا میشوند.
اگر جمعیت ایران را ۷۵ میلیون نفر در نظر بگیریم، حدود ۱۵ میلیون نفر از آنها به افسردگی مبتلا شده یا در آینده به آن مبتلا خواهند شد.
به علت شیوع بالا، این بیماری به سرماخوردگی روانی شهرت یافته است. تحقیقات نشان داده است که شیوع افسردگی در زنان ۲ برابر مردان است.
بهترین روشهای درمان افسردگی شدید
۴ روش اصلی برای درمان افسردگی وجود دارد که عبارتاند از:
- درمانهای پزشکی
دارودرمانی
شوکدرمانی
- رواندرمانی
درمانهای شناختی رفتاری
درمان رفتاری
رواندرمانی پویشی
- تغییر سبک زندگی
- طب مکمل
درمانهای پزشکی
دو روش اصلی درمان پزشکی شامل دارودرمانی و شوکدرمانی است.
دارودرمانی (داروهای ضدافسردگی)
بیش از ۱۵ نوع داروی مختلف برای درمان افسردگی وجود دارد که روانپزشک باتوجهبه شرایط بیمار یک یا چند مورد از آنها را تجویز میکند. نام برخی از داروهای ضدافسردگی عبارتاند از:
فلوکستین، فلوکسامین، سیتالوپرام، سرترالین، پاروکستین، فنلزین، سیپرومین، آمیتریپتیلین، کلومیپرامین، ایمی پرامین، ترازودون، نفازودون و…
داروها میتوانند در درمان برخی از بیماران افسرده مؤثر باشند اما همهی داروها از جمله داروهای ضدافسردگی دارای عوارض جانبی هستند، برخی از عوارض جانبی داروهای ضدافسردگی عبارتاند از:
ایجاد خوابآلودگی، خشکی دهان، یبوست، افزایش وزن، حالت تهوع، سردرد، تاری چشم و غیره. البته همه این عوارض با مصرف یک داروی خاص ایجاد نمیشود و هر دارویی برخی از عوارض فوق را ایجاد میکند. همچنین عوارض مصرف یک دارو برای افراد مختلف متفاوت است.
اثربخشی داروها عمدتاً موقتی است و ممکن است بیمار پس از قطع مصرف دارو، مجدداً مبتلا به افسردگی شود. برای مقابله با این مشکل روانپزشکان گاهی مصرف طولانیمدت دارو را توصیه میکنند.
داروهای ضدافسردگی دیر اثر هستند.
اثر داروهای ضدافسردگی حدود ۲ تا ۶ هفته پس از مصرف آنها شروع خواهد شد و این مسئله زمانی مشکلساز میشود که بیمار در شرایط بحرانی باشد.
علیرغم معایب گفته شده برخی از بیماران افسرده حتماً باید از دارو استفاده کنند بهخصوص افرادی که علائم افسردگی شدید مثل خودکشی ، انرژی و توان بسیار پایین ، نداشتن انگیزه برای انجام هیچ کاری از جمله روان درمانی .
نکته بسیار مهم در مصرف داروهای ضدافسردگی و هر داروی روانپزشکی دیگر این است که حتماً باید تحتنظر روانپزشک مصرف شود.
یکی از مشکلات که افراد زیادی با دارو دارند این است که حتی بهترین داروهای ضدافسردگی هم عوارض جانبی دارند. به همین دلیل بسیاری از افراد به دنبال روشهای درمان افسردگی بدون دارو هستند. خوشبختانه تحقیقات مختلف نشان داده است رواندرمانی و تغییر سبک زندگی میتواند تأثیر زیادی در درمان افسردگی داشته باشد.
خوشبختانه اکثر افسردگیها بدون دارو قابلدرمان هستند. به جز مواردی که فرد قصد جدی به خودکشی دارد یا آنقدر افسردگی او شدید است که توان ادامه جلسات رواندرمانی را هم ندارد.
برخی از افراد به دنبال بهترین داروی ضدافسردگی هستند و فکر میکنند یک دارو خاص وجود دارد که بیشترین اثر را بر افسردگی دارد. درصورتیکه اثربخشی هر دارویی بر افراد مختلف متفاوت است و هیچ دارویی نیست که بر همه افراد اثر یکسان داشته باشد. پس به دنبال بهترین داروی افسردگی نگردید که چنین دارویی وجود ندارد.
شوکدرمانی
در شوکدرمانی بهوسیله الکترودهایی که به سر بیمار وصل میشود برق فشار ضعیفی از سر او عبور داده میشود. به علت نگرانی از عوارض کوتاهمدت و بلندمدت شوکدرمانی، از این روش برای بیمارانی که مبتلا به افسردگی بسیار شدید باشند و مصرف دارو به بهبودی آنها کمکی نکرده باشد، استفاده میکنند. معمولاً شوکدرمانی بهعنوان آخرین راه درمان افسردگی مورداستفاده قرار میگیرد.
تشخیص استفاده از درمانهای جسمی توسط روانپزشک انجام میشود و مصرف داروها حتماً باید تحتنظر او باشد؛ بنابراین چنانچه روانپزشک برای شما داروی ضدافسردگی تجویز کرده است، بدون مشورت با او اقدام به تغییر یا ترک مصرف نکنید، زیرا همانطور که مصرف داروهای ضدافسردگی عوارض جانبی دارد، تغییر میزان مصرف و یا ترک ناگهانی آنها نیز عوارض جانبی دیگری به همراه خواهد داشت.
روشهای درمان افسردگی بدون دارو (رواندرمانی)
درمانهای روانشناختی مختلفی برای افسردگی وجود دارد که هر یک مزایا و معایب خود را دارند. یکی از معروفترین و بهترین روشهای درمان افسردگی، شناخت درمانی است. تحقیقات متعددی برتری این روش را نسبت به روشهای درمانی دیگر تأیید کردهاند.
پایهگذاران این روش درمانی، پروفسور آرون بک و آلبرت الیس بودهاند. پایه شناخت درمانی برایناساس است که افکار و باورهای فرد باعث ابتلا او به افسردگی میشوند.
استفاده از رواندرمانی به همراه داروهای ضدافسردگی برای اختلال افسردگی اساسی، بسیار کاربردیتر و مؤثرتر از کاربرد بهتنهایی هر یک از روشهای عنوان شده است.
درمانهای روانشناختی شامل درمان کوتاهمدت است که در آن تعاملی بین درمانگر و بیمار شکل میگیرد.
طی جلسات درمان و تکالیفی که مراجع باید آنها را در منزل انجام دهد درمانگر میتواند با فرضیات ذهنی و ناخودآگاه مراجع آشنا شده و عوامل زمینهساز این بیماری را تشخیص و اصلاح کند.
برای مقابله با افسردگی روشهای درمانی فردی وجود دارد که بیمار با تغییر دادن و اصلاح سبک زندگی خود میتواند در روند بهبود خود بسیار مؤثر باشد.
برخی از راه های درمان افسردگی:
به مدت ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی سه تا پنجروز در هفته .
ورزش میتواند تولید اندورفین بدن را افزایش دهد، اندورفین از همان هورمون هایی است که باعث بهبود روحیه فرد می شوند!
خودداری از مصرف مواد مخدر و الکل
ممکن است مصرف مواد در کوتاهمدت برای فرد احساس لذت ایجاد کند. اما در طولانیمدت، این مواد میتوانند افسردگی و علائم اضطراب را بدتر کنند.
یاد بگیرید چگونه نه بگویید
درگیری بیش از اندازه اضطراب و علائم افسردگی را بدتر میکند. تعیین مرزها در زندگی حرفهای و شخصی میتواند به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید.
مراقبت از خود
همچنین با مراقبت از خود میتوانید علائم افسردگی را بهبود ببخشید. این کار شامل خوابیدن کافی، داشتن رژیم غذایی سالم، دوری از افراد منفی و شرکت در فعالیتهای لذتبخش است.
اسیدهای چرب امگا ۳
این چربیهای اساسی برای رشد عصبی و سلامت مغز مهم هستند. افزودن مکملهای امگا ۳ به رژیم غذایی، ممکن است به کاهش علائم افسردگی کمک کند.
ویتامینها
ویتامینها برای بسیاری از عملکردهای بدن مهم هستند. تحقیقات نشان میدهد که دو ویتامین بهویژه برای کاهش علائم افسردگی مفید هستند:
ویتامین B ویتامین B-12 و B-6 برای سلامتی مغز بسیار حیاتی هستند. هنگامی که سطح ویتامین B فردکم است ، ممکن است خطر ابتلا به افسردگی بیشتر باشد.
ویتامین D گاهی اوقات ویتامین آفتاب خوانده میشود زیرا قرارگرفتن در معرض آفتاب آن را برای بدن فرد تأمین میکند. ویتامین D برای سلامتی مغز ، قلب و استخوان بسیار مهم است. افرادی که افسرده هستند ، احتمالا مبتلا به کمبود این ویتامین هستند.
بسیاری از گیاهان، مکملها و ویتامینها ادعا میکنند که به کاهش علائم افسردگی کمک میکنند، اما اکثر آنها در تحقیقات بالینی مؤثر نیستند.
درباره مواردی که تأثیر خود را نشان دادهاند، بیاموزید و از متخصص خود بپرسید که آیا این موارد مناسب شما هستند؟
شناخت درمانی
تمرکز اصلی شناخت درمانی کمک به شماست تا درکتان از جهان (شناختهایتان) را ارزیابی کرده و راههای جدیدی از پاسخدهی (رفتارهایتان) را امتحان کنید. فهم شیوهی منحصربهفرد شما برای درک جهان، تجارب زندگیتان و دورنمای شما از آینده میتواند به تغییر افسردگی و رفتارکردن بهگونهای سازگارانهتر منجر شود.
الگوی شناختی افسردگی در این برنامه بر پایهی تمایل افراد افسرده به درک خودشان، موقعیّت و آیندهشان بهگونهای منفی است. اگر شما مانند بیشتر افراد افسرده هستید، تمایل دارید تا خود را فردی بیکفایت، نالایق و غیر جذاب بدانید.
هم چنین ممکن است اعتقاد داشته باشید که دیگران شما را طرد و از شما انتقاد میکنند. ممکن است آینده به نظرتان ناامن و ناامیدکننده بیاید. با این نظام باورها، بی احساسی و سطح پایین انرژیتان تعجبآور نیست.
اگر شما بر این باور باشید که تلاشهایتان بیثمر است، نتیجه این میشود که انرژیتان را ذخیره کرده و از انجام کاری که به نظرتان به شکست میانجامد، خودداری کنید. این الگوی تفکّر در کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی که افسردگی را تجربه میکنند، مشاهده شده است.
در پژوهشی که نشان داده چگونه خلق ما بر نوع دیدمان نسبت به مسائل اثر میگذارد، به افراد در یکزمان، دو تصویر و در مقابل هر چشمشان یک تصویر نشان داده شد. تصاویری که به یک چشم نشان داده میشد، شامل موضوعات منفی و تصویر چشم دیگر دارای موضوع خنثی یا مثبت بود.
ازآنجاکه تصاویر بهصورت همزمان با سرعتی بالا ظاهر میشدند، افراد قادر بودند تنها بخشی از اطّلاعاتی که نمایش داده میشد، را گزارش کنند.
افراد افسرده تمایل داشتند تا منفیترین اطّلاعات را گزارش کنند درحالیکه افراد غیر افسرده ترکیبی از جنبههای مثبت، منفی و خنثی از آن چه که دیده بودند را توصیف میکردند. این نشان داد که افراد افسرده دقیق هستند امّا در پردازش اطّلاعاتی که به آنها داده شده بود، به طور انتخابی منفی عمل میکردند.
در پژوهشی مشابه به شرکتکنندگان واژگانی منفی و خنثی ارائه شد. افراد افسرده در مقایسه با افراد غیر افسرده تمایل داشتند تا بخش بیشتری از واژگان را منفی تشخیص دهند. شما انرژی زیادی را به کار میبرید تا در جهانی مملو از گزینههای مثبت و منفی و خنثی تمرکز کنید.
سوگیری هیجانی به این معناست که اولویّت شما برای انتخاب یا رد گزینهها میتواند متأثّر از شیوهی احساساتتان باشد. این یافتهها میتواند برای فهم این که چه چیزی به افراد افسرده کمک میکند، مهم باشد.
نظریّه ی شناخت درمانی
تمرکز اصلی شناخت درمانی کمک به شماست تا درکتان از جهان (شناختهایتان) را ارزیابی کرده و راههای جدیدی از پاسخدهی (رفتارهایتان) را امتحان کنید. فهم شیوهی منحصربهفرد شما برای درک جهان، تجارب زندگیتان و دورنمای شما از آینده میتواند به تغییر افسردگی و رفتارکردن بهگونهای سازگارانهتر منجر شود.
الگوی شناختی افسردگی در این برنامه بر پایهی تمایل افراد افسرده به درک خودشان، موقعیّت و آیندهشان بهگونهای منفی است. اگر شما مانند بیشتر افراد افسرده هستید، تمایل دارید تا خود را فردی بیکفایت، نالایق و غیر جذاب بدانید.
هم چنین ممکن است اعتقاد داشته باشید که دیگران شما را طرد و از شما انتقاد میکنند. ممکن است آینده به نظرتان ناامن و ناامیدکننده بیاید. با این نظام باورها، بی احساسی و سطح پایین انرژیتان تعجبآور نیست.
اگر شما بر این باور باشید که تلاشهایتان بیثمر است، نتیجه این میشود که انرژیتان را ذخیره کرده و از انجام کاری که به نظرتان به شکست میانجامد، خودداری کنید. این الگوی تفکّر در کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی که افسردگی را تجربه میکنند، مشاهده شده است.
در پژوهشی که نشان داده چگونه خلق ما بر نوع دیدمان نسبت به مسائل اثر میگذارد، به افراد در یکزمان، دو تصویر و در مقابل هر چشمشان یک تصویر نشان داده شد. تصاویری که به یکچشم نشان داده میشد، شامل موضوعات منفی و تصویر چشم دیگر دارای موضوع خنثی یا مثبت بود.
ازآنجاکه تصاویر بهصورت همزمان با سرعتی بالا ظاهر میشدند، افراد قادر بودند تنها بخشی از اطّلاعاتی که نمایش داده میشد، را گزارش کنند. افراد افسرده تمایل داشتند تا منفیترین اطّلاعات را گزارش کنند درحالیکه افراد غیرافسرده ترکیبی از جنبههای مثبت، منفی و خنثی از آن چه که دیده بودند را توصیف میکردند. این نشان داد که افراد افسرده دقیق هستند امّا در پردازش اطّلاعاتی که به آنها داده شده بود، به طور انتخابی منفی عمل میکردند.
در پژوهشی مشابه به شرکتکنندگان واژگانی منفی و خنثی ارائه شد. افراد افسرده در مقایسه با افراد غیر افسرده تمایل داشتند تا بخش بیشتری از واژگان را منفی تشخیص دهند. شما انرژی زیادی را به کار میبرید تا در جهانی مملو از گزینههای مثبت و منفی و خنثی تمرکز کنید.
سوگیری هیجانی به این معناست که اولویّت شما برای انتخاب یا رد گزینهها میتواند متأثّر از شیوهی احساساتتان باشد. این یافتهها میتواند برای فهم این که چه چیزی به افراد افسرده کمک میکند، مهم باشد.
پیشگیری از خودکشی
اگر فکر میکنید کسی ممکن است بهزودی به خودش یا دیگران آسیب برساند، کارهای زیر را انجام دهید:
فوراً با تلفن اورژانس تماس بگیرید.
کنار فرد بمانید تا نیروهای امدادی برسند.
هرگونه ابزار خطرناک مثل اسلحه، چاقو یا دارو را پنهان کنید.
به حرفهای او گوش دهید اما قضاوتش نکنید، مشاجره نکنید، تهدید نکنید و فریاد نکشید.
علائم و نشانههای افسردگی بر اساس جنسیت و سن افراد
افسردگی اغلب بر اساس سن و جنسیت تغییر میکند و علائم و نشانههای افسردگی میان زنان و مردان و یا افراد جوان و مسن متفاوت میباشد.
علائم و نشانههای افسردگی در مردان
مردان افسرده با احتمال کمتری به احساسات خود – بیزاری و ناامیدی اذعان میکنند.
در عوض آنها اغلب از خستگی، تحریکپذیری و مشکلات خواب شکایت کرده و علاقهای به کار و تفریح ندارند. همچنین بهاحتمال زیاد علائمی چون خشم، پرخاشگری، رفتار عاری از حس مسئولیت و سوءمصرف مواد را تجربه میکنند.
علائم و نشانههای افسردگی در زنان
زنان بهاحتمال زیاد علائم افسردگی مانند احساسات شدید گناه، خواب مفرط، پرخوری و اضافهوزن را تجربه میکنند.
افسردگی در زنان در طول دوره قاعدگی، بارداری و یائسگی تحت تاثیر عوامل هورمونی قرار دارد.
در واقع اثرات افسردگی پس از زایمان موجب شده تا یکی از هفت مورد از زنان، پس از زایمان افسردگی را تجربه کنند.
علائم و نشانههای افسردگی در کودکان و نوجوانان
اغلب نشانههای حاد در نوجوانان افسرده شامل تحریکپذیری، خشم و آشفتگی (و نه ناراحتی) میباشد. همچنین آنها ممکن است از سردرد، درد شکم یا دیگر بیماریهای فیزیکی شکایت کنند.
علائم و نشانههای افسردگی در بزرگسالان مسن (سالمندان)
بزرگسالان اغلب بهجای علائم و نشانههای عاطفی و علائم افسردگی بیشتر از علائم و نشانههای فیزیکی شکایت میکنند (مواردی مانند خستگی، دردها و رنجهای ناشناخته و مشکلات حافظه). همچنین آنها ممکن است بهظاهر شخصی خود توجهی نکرده و مصرف داروهای مهم برای سلامتی خود را متوقف کنند.
علل افسردگی و عوامل مخاطرهآمیز
عوامل مخاطرهآمیزی که شما را در برابر افسردگی آسیبپذیرتر میکند، عبارتاند از:
۱- تنهایی و کنارهگیری
۲- فقدان پشتیبان اجتماعی
۳- تجربههای تنشزای در زندگی که بهتازگی رخ دادهاند.
۴- سوابق خانوادگی در ابتلا به افسردگی
۵- مشکلات ازدواج و روابط عاطفی
۶- فشار مالی
۷- ضربه روحی روانی و آزار جنسی در دوران کودکی
۸- مصرف الکل و دارو
۹- عدم اشتغال و بیکاری پنهان
۱۰- مشکلات بهداشتی یا درد مزمن
شناخت علائم و نشانههای افسردگی به تشخیص درمان کمک میکند
درک علل اصلی افسردگی میتواند به شما کمک کند تا بر این مشکل غلبه کنید. برای مثال ممکن است افسردگی شما به دلیل کار بیش از اندازه باشد و بهترین درمان بهجای مصرف دارو، یافتن شغلی است که سبکتر باشد و شما را بیشتر راضی کند.
اگر در فضایی تازهوارد هستید و احساس تنهایی و ناراحتی میکنید، یافتن دوستان جدید نسبت به مراجعه به مشاور میتواند روحیه شما را بهتر بهبود بخشد. در چنین مواردی، افسردگی با تغییر شرایط درمان میشود.
مقابله با افسردگی
– با دیگران رابطه برقرار کنید. کنارهگیری افسردگی را تشدید میکند، بنابراین (حتی اگر دوست دارید تنها بمانید و نمیخواهید بار مسئولیتی برای دیگران باشید) با دوستان و کسانی که دوستشان دارید ارتباط برقرار کنید.
عمل ساده صحبتکردن حضوری با کسی درباره احساساتتان میتواند بسیار سودمند و مفید باشد.
فردی که با او صحبت میکند حتماً لازم نیست کسی باشد که بتواند شما بهبود بخشد. تنها کافی است که شنونده خوبی باشد، کسی باشد که بدون ناراحت کردن و قضاوت کردن شما بهدقت گوش دهد.
– تحرک داشته باشید. زمانی که افسرده هستید حتی بیرون آمدن از تخت دلهرهآور است چه برسد به اینکه ورزش هم بکنید. اما ورزش منظم میتواند هم اندازه با داروهای ضدافسردگی در مقابله با علائم و نشانههای افسردگی مؤثر باشد. پیادهروی کوتاهی داشته باشید، موسیقی گوش کنید و برقصید. با فعالیتهای کوچک شروع کنید و حال و هوای خود را ارتقا دهید.
– رژیم غذایی داشته باشید که تقویتکننده خُلقوخو است. مصرف غذاهایی که ممکن است تأثیرات مضری بر خلقوخوی شما داشته را کاهش دهید (مانند کافئین، الکل، چربیهای ترانس، شکر و کربوهیدراتهای تصفیه شده).
مواد غذایی تقویتکننده خلقوخوی مانند اسیدهای چرب امگا ۳ را افزایش دهید.
– راههایی برای ارتباط دوباره با جهان پیدا کنید. زمانی را در طبیعت بگذرانید، از حیوانات خانگی مراقبت کنید، برای کارهای بشردوستانه داوطلب شوید، عادتی را انتخاب کنید که قبلاً از آن لذت میبردهاید یا کار جدیدی که برای شما لذتبخش است را انتخاب کنید.
در ابتدا این را احساس نمیکنید، اما چنانچه دوباره با جهان ارتباط برقرار کنید، احساسات بهتری به دست خواهید آورد.
– کمک حرفهای بگیرید: اگر پشتیبانی از طرف خانواده و دوستان و همچنین تغییرات مثبت در سبک زندگی کافی نباشد، شاید زمان آن فرارسیده تا از متخصص بهداشت روان کمک بگیرید. درمانهای مؤثر زیادی برای افسردگی وجود دارند، از جمله:
مشاوره درمانی، دارودرمانی، رواندرمانی
پیشگیری از افسردگی امکانپذیر است؟
معمولاً افسردگی قابل پیشگیری نیست. تشخیص اینکه چه عواملی باعث ایجاد آن میشود، دشوار است.
اما وقتی فرد علایم افسردگی را تجربه کرد، ممکن است با آموختن اینکه تغییرات سبک زندگی و روشهای درمانی مفید هستند، برای جلوگیری از قسمت بعدی آماده بشود.
تکنیکهایی که ممکن است به فرد در پیشگیری کمک کند عبارتاند از:
ورزش منظم
خواب کافی
پیگیری درمان
کاهش استرس
روابط صمیمی با دیگران
وقت کمتری را در دنیای مجازی صرف کنید
کارها و درگیریهای روزانه خود را کاهش دهید
دوری از افراد سمی و منفی
داشتن رژیم غذایی صحیح
داشتن وزن سالم
درمان بیماریهای مزمن
دوری از مصرف داروهای غیرضروری و دارای عوارض جانبی
جلوگیری از مصرف مواد مخدر و الکل
قطع مصرف سیگار
اگر افسردگی شدید دارید، باید به روانشناس مراجعه کنید.
سگ سیاه افسردگی
برخلاف سرماخوردگی، افسردگی ظرف یک هفته برطرف نمیشود. وینستون چرچیل که در طول حیات خود به چندین دوره افسردگی مبتلا بود آن را سگ سیاه نامید سگی که او را با آروارههای قدرتمند خود محکم گرفته و ول نمیکند.
بدون درمان افراد به طور متوسط به مدت نه ماه احساس افسردگی میکنند تا آن که بهتدریج حالشان بهبود پیدا میکند. متخصصان بالینی اغلب با افرادی مواجه میشوند که سالیان سال از بیماری افسردگی رنج بردهاند.
بسیاری از مردم در زندگی خود صرفاً به یک دوره افسردگی مبتلا میشوند. در حقیقت خطر افسردگی بعد از هر دوره بروز آن افزایش مییابد. کسانی که مستعد ابتلا به افسردگی هستند ممکن است در سراسر عمر خود با احساس ناراحتی و افسردگی دستوپنجه نرم کنند بدون آن که علت آن را بدانند. یا این که از نوسان خُلق در رنج باشد.
اختلال افسردگی یکی از شایعترین تشخیصهای روانپزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده و با احساس غمگینی، اعتمادبهنفس پایین و بیعلاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص میشود؛ چیزی که از آن بهعنوان «سرماخوردگی روانی» یاد میشود.
افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند. افسردگی اساسی واژهای است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا جهت مجموعهای از علایم اختلال خلق برای DSM-III در سال ۱۹۸۰ به کار رفت و پس از آن عمومیت یافت. افسردگی اساسی منجر به از کارافتادگی قابلتوجه فرد در قلمروهای زندگی فردی و اجتماعی و اشتغال میشود و عملکردهای روزمره فرد همچون خوردن و خوابیدن و سلامتی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
چگونه به فردی که دچار افسردگی است، کمک کنیم؟
یکی از چالشهای پیش روی بیشتر ما این است که چگونه میتوانیم به فردی که دچار افسردگی است کمک کنیم. به ویژه اگر این فرد یکی از عزیزانمان باشد. در این راستا باید بدانیم که حمایت و تشویق ما میتواند در بهبودی عزیزمان نقش مهمی داشته باشد.
افسردگی نوعی اختلال جدی اما قابلدرمان است که میلیونها نفر، اعم از پیر و جوان از همه اقشار را درگیر خود میکند. این اختلال زندگی روزمره را از حالت عادی خارج میکند. باعث درد و رنج زیادی میشود و نهتنها به افراد مبتلا، بلکه به همه اطرافیان آنها نیز آسیب میرساند.
اگر شخصی که دوستش دارید افسرده باشد، ممکن است احساسات دشواری از قبیل درماندگی، ناامیدی، عصبانیت، ترس، احساس گناه و اندوه را تجربه کند. همه این احساسات طبیعی هستند. کنار آمدن با افسردگی دوست یا یکی از اعضای خانواده کار سادهای نیست. اما در این میان اگر از سلامتی خودتان نیز غافل شوید، میتواند طاقتفرسا شود.
همانطور که در ابتدا نیز گفته شد، همراهی و پشتیبانی شما میتواند برای بهبودی عزیزی که دچار افسردگی شده است، بسیار مهم باشد. میتوانید به آنها کمک کنید تا با علائم افسردگی کنار بیایند، بر افکار منفی غلبه کنند و انرژی و خوشبینی و حس لذت بردن از زندگی خود را دوباره بازیابند.
برای این منظور بهتر است کار خود را با یادگیری در مورد افسردگی و بهترین نحوه گفتگو در مورد آن با دوست یا یکی از اعضای خانواده خود شروع کنید. اما وقتی که دستبهکار شدید، مراقبت از سلامت عاطفی خود را فراموش نکنید. زیرا برای حمایت کامل از عزیزتان به آن نیاز خواهید داشت.
درک فردی که دچار افسردگی شده است!
افسردگی یک بیماری جدی است. جدی بودن افسردگی را دستکم نگیرید. افسردگی انرژی، خوشبینی و انگیزه فرد را تخلیه میکند. عزیز افسرده شما نمیتواند فقط باقدرت اراده “از این حالت خارج شود”؛ بنابراین علاوه بر حمایت به جلسات مشاوره نیز نیاز خواهد داشت.
علائم افسردگی شخصی نیستند. افسردگی ارتباط فرد را در سطح عاطفی عمیق با هرکسی، حتی افرادی که بیشتر از همه دوستشان دارند را نیز دشوار میکند.
افراد افسرده همچنین حرفهایی میزنند که موجب رنجش دیگران میشود یا ناگهان عصبانی میشوند. به یاد داشته باشید که این گفتهها در مورد افسردگی است، نه عزیزتان! بنابراین سعی کنید از آنها برداشت شخصی نکنید.
همچنین توجه داشته باشید که پنهان کردن مشکل باعث برطرف شدن آن نمی شود. اگر بخواهید بهانه گیری کنید، مشکل را بپوشانید یا در مورد یک دوست یا یکی از اعضای خانواده که افسرده است دروغ بگویید، به حل شدن مشکل کمکی نمی کند. در واقع کار این ممکن است فرد افسرده را از درمان باز دارد.
فرد موردنظر تنبل یا بیانگیزه نیست. هنگامی که از افسردگی رنج میبرید، تنها فکرکردن در مورد انجام کارهایی که ممکن است به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید نیز بهاندازه عملکردن به آنها طاقتفرسا یا غیرممکن به نظر میرسد؛ بنابراین هنگامی که فرد دچار افسردگی را تشویق میکنید تا اولین قدمهای کوچک برای بهبودی را بردارد، لازم است که صبور باشید.
شما نمیتوانید افسردگی شخص دیگری را ” برطرف” کنید. بااینوجود که از صمیم قلب میخواهید، اما نمیتوانید کسی را از افسردگی نجات دهید و یا اینکه این مشکل را برای او برطرف کنید. شما مقصر افسردگی یا مسئول خوشبختی زندگی فرد عزیزتان نیستید. با وجود این که میتوانید عشق و حمایت را برای وی فراهم کنید، در نهایت بهبودی در دست خود شخص افسرده است.
شناخت علائم افسردگی
اغلب اولین خط دفاعی در مبارزه با افسردگی، خانواده و دوستان هستند. به همین دلیل درک علائم و نشانههای افسردگی مهم است. ممکن است قبل از بروز این مشکل در یکی از عزیزان افسرده متوجه آن شوید و تأثیر و نگرانی شما میتواند او را برای گرفتن کمک ترغیب کند.
کلام آخر
افسردگی باعث میشود که فرد دیگر نتواند از فعالیتهای لذتبخش قبلی لذت ببرد. علاوه بر رواندرمانی و دارودرمانی افسردگی، راههای مختلف دیگری هم برای درمان افسردگی در خانه وجود دارند. خواب کافی، رژیم غذایی مناسب، شرکت در فعالیتهای داوطلبانه، ارتباط برقرار کردن با دیگران، نوشتن اهداف، داشتن برنامه روزانه و … از کارهایی هستند که فرد میتواند برای کمک به درمان سریعتر خود انجام دهد.
کمپین امسال که با شعار: افسردگی: بیا حرف بزنیم Depression: let’s talk ، در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۶ (روز جهانی سلامت روان) باهدف کمک به افراد دچار افسردگی در شبکههای اجتماعی همچون توییتر و اینستاگرام و … آغاز به کارکرده است و در این کمپین با انتخاب سه گروه نوجوانان و جوانان، زنان در سنین باروری (بهویژه پس از زایمان) و سالمندان (بالای ۶۰ سال) که بطور نامناسبی تحت تأثیر هستند را موردتوجه قرار داده است.
تشخیص افسردگی موضوع پیچیدهای است، چرا که گاهی دورههای افسردگی بخشی از اختلال دوقطبی یا سایر بیماریهای روانی محسوب میشوند. اما اینکه فرد افسرده علائم خود را چگونه توصیف میکند، اغلب اوقات ریشهی فرهنگی دارد. در جوامع غربی، مبتلایان به افسردگی معمولاً دربارهی حالات یا احساساتشان حرف میزنند اما در جوامع شرقی، معمولاً به دردهای جسمی اشاره میشود. به همین دلیل توصیه میشود افراد به درمانگرانی مراجعه کنند که از فرهنگ خودشان هستند یا درک بالایی از پیشینهی فرهنگی بیمار دارند.
راه های درمان افسردگی روش های درمان افسردگی